هععععی بچه گیا یه دورانی داشتیم برا خودمون)":
میرفتیم از این آدامس 5 تومنی (که الان نسلشون منقرض شده) میخریدیم و خوب که میخوردیم و شیرینیش تموم میشد دوباره با یه حبه قند میخوردیمش و خوب که مخلوط میشد در میاوردیم و میذاشتیم تو یخچال برا دفعه بعد :lllll
ینی اصلاح الگوی مصرف بودیم در حد برج دبی :)))
خونمون مهمون اومد دیالوگ من و یکی از مهمونا رو ببینید:
مهمون:خوب تریف کن چه خبر؟
من:سلامتی همه چی .... وسط حرفم پا شد رفت توالت:lllll
از توالت اومد بیرون میگه داشتی میگفتی:)))
من:lllll هیچی دیگه کار و بار الحمدا... میگذره فقط .... یهو یکی از مهمونا گفت اگه اجازه بدید دیگه رفع زحمت کنیم:))
بعد دیدم یارو زودتر از همه رفت بیرون و کفشاشو پوشید و نشست تو ماشین و اصن از منم خدافظی نکرد :llll
ینی یه همچین فامیلایی هم داریم ما :ll
صدای باران زیبا ترین ترانه ی ” خداست “
که طنینش زندگی را برای ما زیبا تر می کند
نکند فقط به گل الوده ی کفش هایمان بیندیشیم . . .
يارو به پسرش ميگه: پسرم هيچ مي دوني ناپلئون وقتي به سن تو بود، شاگرد اول كلاسش بود؟... پسر به پدر جواب داد: پدر جان هيچ مي دوني كه ناپلئون وقتي به سن تو بود، امپراتور بود؟!!!!!!
به غضنفر ميگن با آش جمله بساز ميگه محمدي اش صلوات !
به غضنفر ميگن : با بقيه جمله بساز. ميگه : ما ديشب پيتزا خورديم ! ميگن : پس بقيه اش كو ؟ ميگه : تو يخچاله .
تعداد صفحات : 81